شمار کودکانی که بدون همراه هستند، از والدین شان جدا شده اند و سعی می کنند به آن ها در اروپا ملحق شوند، روبه افزایش است. اما به گفته سازمان بین المللی خدمات اجتماعی در سویس (آی اس اس) قوانین و معیارها، برای وحدت مجدد خانواده در بسیاری از کشورها سختگیرانه تر می شود.
اپریل سال ۲۰۱۸ در میدان هوایی ژنیو: در ویدیویی که توسط مسئولان کمیساریای عالی سازمان ملل متحد (UNHCR) فلم برداری شده، کدیجا ۱۵ ساله به بازوهای مادرش پناه می برد و صورتش را در شانه های او پنهان می کند.
یوناس، برادر ۱۲ ساله اش نخست کمی دورتر از این دو ایستاده تا این که مادرش سمیرا در حالی که کدیجا را محکم به بغل گرفته، بازوهایش را باز می کند تا یوناس را نیز در بغل کشد.
او به سوی مادرش قدم برمی دارد و صورتش را مانند برادرش در شانه های مادر پنهان می کند. آخرین باری که یوناس مادرش را دید، سه یا چهارسال بیشتر نداشت. امیلیا ریچارد می گوید: «شاید او حتی مادرش را به خوبی به یاد نمی آورد». ریچارد یک مشاور امور حقوقی است در سازمان خدمات اجتماعی بین المللی سویس (آی اس اس) است و در زمان ملاقات کدیجا و یوناس با مادرشان حضور داشت.
به گفته خانم ریچارد، این قصه یک پایان خوش داشت، اما در موارد بسیاری جدایی والدین از فرزندانشان به این خوبی پایان نمی یابد. او تایید کرد که در اغلب موارد، سازمان های امدادگر نمی توانند محل اقامت کودکانی را که پس از ترک وطن شان و در مسیر مهاجرت به اروپا قاچاق، اختطاف و یا زندانی شده اند، پیدا کنند. جنگ، منازعه و یا فروپاشی خانواده می تواند کودکانی را که والدین شان آن ها را ترک کرده اند تا مقدمات یک زندگی جدید را در اروپا فراهم کنند، مجبور به فرار از محل زندگی شان کند که احتمالا امن بوده است.
ضربات روانی شدید در پشت لبخند شادی پنهان شده است
حتی آن هایی هم که موفق می شوند خود را به اروپا برسانند و در یکی از میدان های هوایی اروپا خود را به بغل والدین شان می اندازند، شاید در ظاهر شادی کنند، اما به خاطر ضربات روانی که در طول راه متحمل شده اند، در دل غم و اندوهی دارند که به این زودی از بین نمی رود.
به گفته خانم ریچارد، بسیاری از این کودکان «ضربات روانی شدیدی را متحمل شده اند».
سال ها طول می کشد تا آن ها بتوانند اتفاقاتی را که برای شان رخ داده، هضم کنند. ریچارد در مورد جزئیات و تجربیات احتمالی کودکان آواره چیزی نمی گوید، اما به این اذعان دارد که خودش و همکارانش به خاطر وضعیت روحی روانی کدیجا و یوناس «اندکی نگران» هستند و این که هر دو برادر پس از رسیدن به سویس به داکتر مراجعه کرده اند.
حتی ساده ترین جزئیات سفر این دو، وضعیت روحی بیشتر بزرگسالان را به هم می ریزد، چه برسد به این دو که هنوز نسبتا خوردسال هستند. ریچارد جزییاتی از سرگذشت کدیجا و یوناس را مطرح می کند.
سمیرا، مادر این دو برادر آن ها را در اریتریا در نزد پدر و مادرکلانشان گذاشت و به سویس رفت تا آن جا مقدمات یک زندگی جدید را فراهم کند.
او نیز مانند بسیاری از والدین مهاجر که بدون فرزندانشان به اروپا می روند، فکر می کرد که این پروسه چند ماه و یا شاید حداکثر یک سال بیشتر به طول نمی انجامد. اما همه چیز بیشتر از آن چه که سمیرا انتظارش را داشت، طول کشید. به گفته ریچارد واقعیت تلخ تر از آن است که والدین تصورش را می توانند بکنند.
بعد خانم ریچارد به تشریح سرگذشت این دو برادر ادامه می دهد: «گروه های مسلح جنایت کار این دو را ربودند... می توان با اطمینان گفت که آن ها شاهد رویدادهای بوده اند که بسیار وحشتناک است... من می دانم که یکی از قاچاقبران «آن ها» در برابر این دو به ضرب گلوله کشته شده است. به همین خاطر با اطمینان می توان گفت که این دو برادر دچار ضربات روانی شدیدی شده اند».
یک سفر طولانی
چند سال پیش، سمیرا برای آوردن فرزندانش به سویس تلاش کرد، اما درخواست او رد شد، چون به گفته ریچارد، «واجد شرایط لازم نبود».
در آن زمان سمیرا اجازه اقامت «اف» داشت. یعنی او به حیث آواره به رسمیت شناخته شده بود، اما پناهندگی دریافت نکرد و اجازه اقامتی که دریافت کرد، موقتی بود. در سویس تنها آن دسته از پناهجویان می توانند برای آوردن خانواده شان به نزد خود اقدام کنند که یا یک شغل با درآمد خوب دارند و یا این که از نظر مالی مستقل هستند. افزون براین آن ها باید خانواده شان را در یک خانه مناسب و امن جای دهند و دست کم سه سال در سویس زندگی کرده باشند.
خانم ریچارد، مشاور حقوقی سازمان (آی اس آی) می گوید: «قوانین (پناهندگی) در سویس بسیار سختگیرانه است و تقریبا همه درخواست های وحدت مجدد خانواده رد می شود».
او افزود: «به این ترتیب شمار کودکان بدون همراه و آسیب پذیری که راه مهاجرت را در پیش می گیرند، پیوسته افزایش می یابد. امکان ناپدیدشدن این کودکان بسیار بالا است. ما شاهد افزایش ممتد چنین مواردی هستیم. این را با اطمینان می توانم بگویم. به نظر من یکی از دلایل این پدیده قوانین سختگیرانه مهاجرت در اروپا است».
در سال ۲۰۱۵، ناامنی در اریتریا کدیجا و یوناس را به فرار واداشت.
به گفته طارق ارگاز از «یو ان اچ سی ار» (که در دیدار دوباره این خانواده در میدان هوایی ژنیو حضور داشت)، در آن زمان ارتباط سمیرا با فرزندانش «برای چند ماه» قطع شد. این دو کودک با عبور از مرز اریتریا وارد اتیوپیا شدند و مامای آن ها «که در اتیوپیا به سر می برد، برای پیدا کردن خواهر و برادرزاده اش بسیار تلاش می کرد»
اگراز می نویسد که مامایشان بالاخره این دو را در یکی از کمپ های آوارگان که در نزدیکی مرز اتیوپیا با اریتریا قرار دارد، پیدا کرد. در سال ۲۰۱۷ این سه تن به امید پیوستن به سمیرا در سویس به راه افتادند. پس از ماه ها گدایی از رانندگان لاری و بس و تحمل درجات بسیاربالای حرارت قاچاقبران به این گروه در مرز لیبیا با سودان حمله کرده و آن ها را اختطاف کردند.
وقتی که قاچاقبران فهمیدند که مادر کودکان در سویس زندگی می کند، تصمیم گرفتند که برای آزادی این دو برادر درخواست باج بکنند.
اختطاف و باج گیری
ریچارد دقیقا نمی داند که چه مبلغی درخواست شد، اما به گفته کمیساریای عالی سازمان ملل «این کودکان را از مامایشان جدا کردند و آن ها در میان قاچاقبران متعدد دست به دست شدند». ریچارد می داند که مبلغی که به عنوان باج درخواست می شود، می تواند در برخی موارد به ۵۰ هزار فرانک سویس برسد که برابر با حدود ۴۳ هزار یورو است.
سمیرا به کمیساریای عالی سازمان ملل گفت: «من هیچ وقت امید ملاقات دوباره فرزندانم را از دست ندادم». همین که فهمید فرزندانش ربوده شده اند، از «آی اس اس» کمک خواست. ریچارد می گوید، بسیاری از آژانس های امدادی تمایل چندانی به برآورده کردن خواسته های قاچاقبران در زمینه پرداختن باج ندارند. هیچ کس نمی خواهد به این باندهای جنایتکار پول بدهد و به این وسیله از سیستمی حمایت کند که آن ها ایجاد کرده اند.
به گزارش کمیساریای عالی سازمان ملل، بنا بر برخی دلایل نامعلوم، کدیجه و یوناس آزاد شده و در صحرای لیبیا سرگردان بودند تا این که گروهی از پناهجویان اریتریایی آن ها را به همراه بردند و به یک قایق پلاستیکی رساندند که قرار بود به سوی ایتالیا حرکت کند. اما گارد ساحلی لیبیا جلوی این قایق را گرفت و پناهجویان را به شمول کدیجا و یوناس به کمپ رسمی مهاجران بازداشتی در لیبیا انتقال داد.
در آن لحظه کدیجا موفق شد به مادرش تیلفون کند و به او بگوید که آن ها زنده اند و سر از یک مرکز پناهجویان بازداشتی در نزدیکی بحر درآورده اند. سمیرا که خیالش تا اندازه زیادی آسوده شده بود، توانست به سازمان (آی اس اس) در سویس راجع به این تحول جدید اطلاع بدهد که به نوبه خود این خبر را به تیم «یو ان اچ سی ار در لیبیا اطلاع داد. در این مرحله بود که نورالشین، یکی از مقام های بلندپایه «یو ان اچ سی ار» پس از سر زدن به مراکز متعدد نگهداری پناهجویان بازداشتی که سازمان ملل به آن جا دسترسی داشت، توانست این دو کودک را پیدا کند.
همکاری و کمک
ریچارد می گوید: «همکاری بسیار خوب سازمان های امدادگر با یکدیگر باعث شد که ما این دو کودک را پیدا کنیم».
در ویدیویی که «یو ان اچ سی ار» ثبت کرده، این دو برادر را می توان دید که چگونه با یک قطار بازیچه و گودی ها بازی می کنند. معمولا کودکانی از این بازی ها لذت می برند که سن شان کمتر از پنج سال است. خانم ریچارد، مشاور حقوقی (آی اس اس) می گوید، شاید این صحنه ها در نظر اول زیبا به نظر بیایند، اما نباید این را فراموش کرد که این دو کودک ضربات روانی شدیدی را متحمل شده اند و شاید لذت آن ها از بازی با قطار و گودی، بازتاب دهنده آرزوی آن ها برای بازگشت به زمانی باشد که همه چیز خوب بود و غم و نگرانی بر زندگی شان حاکم نشده بود.
«افزایش شمار کودکانی که به دنبال والدین شان راه مهاجرت را در پیش می گیرند»
به گزارش سازمان (آی اس اس) در سویس، درخواست های کودکان برای الحاق به والدین شان رو به افزایش است. خانم ریچارد گفت: «ما احتمالا در سال گذشته به ۳۰ مورد از چنین درخواست هایی رسیدگی کردیم» و بسیاری از آن ها هنوز به سرانجام نرسیده است. (آی اس اس) سعی می کند «به هرکس که تقاضای کمک دارد» کمک کند. این سازمان یک شبکه کاری متشکل از ۱۲۰ آژانس در سراسر جهان دارد.
(آی اس اس) با سازمان های دیگر مانند صلیب سرخ، «یو ان اچ سی ار» و سازمان بین المللی مهاجرت «آی او ام» همکاری می کند برای ردیابی کودکان و فرزندانشان همکاری می کند.
یک پایان خوش؟
به گزارش این سازمان به نام «کودکان در حرکت» که در سال ۲۰۱۷ نشر شد، ۴۰ میلیون مهاجر بین المللی زیر ۲۰ سال وجود دارد. بزرگترین بخش این گروه را مهاجران جوان از افریقا با ۳۴ درصد تشکیل می دهند. در سال ۲۰۱۵، ۲۹ درصد از پناهجویان در اتحادیه اروپا کودکان زیر ۱۸ سال بودند و ۱۴ درصد از آن ها کمتر از ۱۴ سال سن داشتند.
اینگونه نیست که همه این کودکان بدون خانواده های شان به اروپا رسیده باشند، اما دوم سوم از قربانیان شناسایی شده قاچاق انسان در برخی از مناطق کودکان هستند. بنا به گزارش سازمان «آی اس اس» حتی با وجود این که بسیاری از آن ها از منازعه و بی ثباتی در محل زندگی شان فرار کرده اند، زندگی که در مسیر مهاجرت بر سر راهشان قرار دارد، می تواند«شوک آورتر از آن چه باشد که پشت سر گذاشته اند».
وضعیت اقامت کدیجا، یوناس و مادرشان سمیرا در سویس هنوز کاملا مشخص نیست. روند رسیدگی به درخواست پناهندگی آن ها هنوز به طول می انجامد. به گفته خانم ریچارد «این پروسه می تواند دو تا سه سال طول بکشد».
او در پاسخ این سوال که آیا آنها شهروندی سویس را دریافت می کنند، با طعنه می خندد و می گوید، رسیدن به آن این هدف کار بسیار مشکلی است. سمیرا و فرزندانش شانس این را دارند که اجازه اقامت «بی» دریافت کنند.
براین اساس جایگاه حقوقی این خانواده به حیث آواره به رسمیت شناخته می شوند و به آن ها پناهندگی تعلق می گیرد. در این صورت آن ها می توانند کار کنند و کمک های اجتماعی دریافت می کنند. افزون براین آن ها می توانند به استثنای کشور مبداشان به همه کشورهای خارجی سفر کنند. اجازه اقامت «بی» پس از پنج سال می تواند به «سی» تبدیل شود و پس از گذشت ده سال، امکان درخواست تابعیت سویس وجود دارد. کدیجا و یوناس چندین سال است که از درس و مکتب دورمانده اند. حالا آن ها در سویس به مکتب می روند و در حال یادگیری زبان فرانسه هستند. هر دو کودک تحت نظر داکتران و روانشناسان هستند و در یک اپارتمان مناسب به آن ها جای داده شده است. اما خانم ریچارد می گوید، براساس یک قانون جدید پناهندگی که قرار است سر از ۱ مارچ سال روان میلادی اجرایی شود، پروسه پناهندگی اصلاح می شود و «همه چیز ممکن است تغییر کند».
بخاطر حفاظت این افراد، از آنان در این گزارش به نام های مستعار یاد شده است.