یک خانواده پناهجوی افغان که در پاکستان از زندگی خو راضی است (عکس ارشیف) / عکس از  UNHCR
یک خانواده پناهجوی افغان که در پاکستان از زندگی خو راضی است (عکس ارشیف) / عکس از UNHCR

دهه ها است که پاکستان به پناهجویان از افغانستان پناه می دهد. در مکتبی در پشاور دیده می شود که همزیستی در زندگی روزمره  پیچیده نیست. اما فقر و وضعیت نامطمئن حقوقی یک مشکل بزرگ است.

سروصدا در حویلی آفتابی مکتب، برخی اوقات پسران را می توان دید که از صنف بیرون می شوند تا از یک آب سردکن آب بنوشند. این جا در این مکتب ابتدایی برای پسران در پشاور که در شمال غرب پاکستان قرار دارد، فرزندان پناهجویان افغان به همراه همسن و سالانشان از پاکستان درس می خوانند.

فضل مولا به کودکان از هر دو کشور درس می دهد. امروز این معلم که سختگیر اما دلسوز به نظر می آید، براساس برنامه درسی انگلیسی تدریس می کند.

حدود ۴۰ دانش آموز در یونیفورم های آبی شان در برابر او نشسته اند و کتاب های درسی شان را باز کرده اند. مولا می گوید که افغان ها بخشی از جامعه هستند و او هیچکس را مورد تبعیض قرار نمی دهد.

بیشتر بخوانید: پاکستان: هشدار زندانی شدن مهاجران افغان بدون مدرک

اما با وجود همزیستی مثبت، پناهجویان افغان با دشواری های دست و پنجه نرم می کنند. این در حالی است که بسیاری از آن ها دهه ها است که در پاکستان زندگی می کنند، کسب و کارهای کوچکی دارند و در همین کشور صاحب فرزند شده اند.

نخستین پناهجویان افغان حدود ۴۰ سال پیش به این جا آمدند، مدت کوتاهی پس از این که سربازان اتحاد جماهیر شوروی سایق در سال ۱۹۷۹ وطن شان را اشغال کردند.

براساس ارزیابی ها، این کشور امروز به حدود ۳ میلیون افغان پناه داده است که بسیاری از آن ها در ولایت مرزی خیبر پختون خواه زندگی می کنند.

گرچه پاکستان جزء بزرگترین کشورهای مهاجرپذیر در سراسر دنیا است، اما هیچگونه قانون ملی برای برخورد با پناهجویان ندارد. این کشور کنوانسیون مهاجران ژنیو را هیچگاه امضا نکرده است.

از نظر محمد عباس خان، کمیسار پناهجویان برای خیبر پختون خواه، نبود یک چارچوب قانونی یک مشکل بزرگ است و به این خاطر دسترسی به تعلیم و تربیه از جمله به مدیر مکتب و موقف او در قبال پناهجویان بستگی دارد

یکی از پناهجویانی که در این ارتباط می تواند با استفاده از تجربیات شخصی اش گزارش بدهد، شمس الدین نام دارد. او که دو تن از پسرانش را این جا به مکتب فرستده است، پس از دیدار شورای والدین و معلمان در یکی از اتاق های منزل اول مکتب نشسته است.

شمس الدین که امروز ۴۵ سال دارد، در سنین طفولیت به همراه والدینش به پاکستان آمد. او می گوید که این جا حس خوبی دارد، دوستان زیادی دارد و به خوبی ادغام شده است، اما می افزاید که پناهجو بودن همیشه او را همراهی خواهد کرد.

دست کم در مکتبی که در محله سفید دهری قرار دارد، پناهجو بودن اهمیت زیادی ندارد. در این جا والدین فرزندان افغان اجازه اشتراک در شورای والدین و معلمان را دارند. این شورا که راجع به مشکلات مشوره می کند، حق دارد در تصمیم گیری راجع به مبالغ پولی که مکتب دریافت می کند، شرکت کند.

بیشتر بخوانید: اسلام‌آباد: حضور مهاجران افغان باعث افزایش کرایه خانه شده است

سازمان همکاری های بین المللی (GIZ) برای پیشبرد این پروژه تلاش کرده بود. این مدل در ۶۰ مکتب آزمایش می شود تا به این وسیله به مشکلات پناهجویان افغان بیشتر توجه شود.

شمس الدین از ۱۱ ماه پیش به این سو در این برنامه شرکت می کند. او با غرور تعریف می کند که چطور در نتیجه همکاری او شمار بیشتری از فرزندان پناهجویان افغان به مکتب می روند و خوشحال است که این گونه می تواند به جامعه پناهجویان افغان کمک می کند.

از نظر محمد افسرخان، مدیر مکتب، این مدل نتیجه بخش بوده است و می گوید، والدین افغان در شوراهای معلمان و والدین می دانند که فرزندان کدام یک از پناهجویان به مکتب نمی روند و می توانند آن ها را مخاطب قرار دهند.

اما با این وجود شمس الدین که مجموعا ۱۰ فرزند دارد، نگرانی های زیادی دارد. او می گوید که یک مشکل بزرگ فقر است و نمی داند که چگونه هزینه مکتب فرزندانش را پس از صنف هشتم تمویل کند.

گرچه او مجبور به پرداخت فیس نیست و کتاب ها نیز مجانی هستند. اما پرداخت هزینه یونیفورم مکتب نیز برای او کار آسانی نیست. قیمت یک یونیفورم ۲ هزار روپیه است که معادل ۸،۵ یورو است. این برای شمس الدین که معیشتس را با ترمیم کفش تامین می کند، پول زیادی است.

فقر برای بسیاری از مردم پاکستان یک مشکل بزرگ است. اما برخلاف آن ها، شمس الدین و پناهجویان دیگر افغان مستحق دریافت حمایت مالی از برنامه اجتماعی دولت نیستند. شمس الدین امیدوار است که فرزندانش در آینده زندگی بهتری داشته باشند.

بیشتر بخوانید: استاد روانشناسی دانشگاه کابل به امید بازگشت به افغانستان

او می گوید، آرزو دارد که فرزندانش موفق باشند و در اداره های بزرگ کار کنند، بعد لبخند می زند، گویا خودش هم حرف هایش را باور نمی کند.

شمس الدین با وجود همه دشواری ها نمی خواهد به افغانستان بازگردد. او در سال ۱۹۸۸ یک بار این کار را انجام داد. اما بعد طالبان که در آن زمان بر کشور حکومت می کردند، پدرش را به قتل رساندند. او می گوید: «دیگر بس است، نمی خواهم یک بار دیگر به آن جا بروم و دوباره امتحان کنم» و افزود: «من این جا زندگی خواهم کرد و تمام تلاشم را می کنم که فرزندانم این جا بزرگ شوند.»

 

در همین زمینه