به دنبال زلزلههای شدید ۶ فبروری در ترکیه و سوریه، شمار زیادی از مهاجران سوری مقیم ترکیه قربانی این حادثه شدند. تعدادی از خانوادهها و بستگان قربانیان، در تلاش انتقال اجساد نزدیکان شان به سوریه هستند. ایستگاه مرزی باب الحوا در پنجاه کیلومتری شهر انتاکیا به یکی از نقاط مهم انتقال اجساد به سوریه مبدل شده و روزانه دهها تابوت از این مسیر به سوریه انتقال داده میشوند. مهاجر نیوز گزارش میدهد.
بخش عمده انتقال اجساد مهاجران سوری که در زمین لرزه ترکیه جان خود را از دست دادهاند در شهر ریحانلی در نزدیکی مرز هردو کشور سازماندهی میشود. بیشتر قربانیان سوری، مهاجرانی هستند که بعد از آغاز جنگ در سوریه، به ترکیه پناه بردهبودند.
بر اساس تعامل توافق شده، خانوادهها اجساد نزدیکان شان را به ریحانلی انتقال میدهند و شهرداری این شهر برای اجساد تصدیق مرگ صادر میکند. در آن سوی مرز در سوریه، نزدیکان اجساد را با اسناد تهیه شده تحویل میگیرند.
منطقه ادلیب، در آن سوی مرز شمالی ترکیه، از سوی گروههای تحت حمایت ترکیه کنترول میشود و دولت سوریه بر آن حاکمیت ندارد. دولت ترکیه برای انتقال اجساد قربانیان، با گروههای مخالف رژیم سوریه توافقاتی را انجام داده است.
«بگذارید من هم با او بروم»
روز ۱۴ فبروری، یک زن سیاهپوش که جسد یک کودک پیچیده شده در کفن سپید را در آغوش گرفته در برابر پست مرزی ایستاده است. دو مرد به او کمک میکنند تا جسد کودک را در یک کیسه مخصوص و بزرگ به گونهای جا دهند که جسد را بپوشاند و حفاظت کند.

زن با ناله فریاد میزند: « بگذارید من هم با او بروم!» جسد داخل کیسه، متعلق به دیما، دخترکی ۱۸ ماهه است که نواسه او بود. پدر و مادر این کودک در زمین لرزه منطقه جمهوریتچی در انتاکیا، که منجر به فرور ریختن ساختمان محل اقامت آنها شد، جان دادند. اجساد آنان نیز در عقب کامیونی قرار داده شده که کودک را به سوریه انتقال میدهد.
تعدادی از نزدیکان خانواده، مادرکلان دیما را همراهی میکنند. آنها هنگام توضیح چگونگی عملیات نجات برای خانواده شان، مانند سایر شاهدان عینی خشمگین هستند: امداد رسانان چندین روز بعد از زمین لرزه به محل آمدهاند؛ جستجوها با دقت کامل انجام نشده و اجساد یافت شده، از تماس با وسایل نجات صدمه دیدهاند !
«قرآن را که برداشتم، دیما را دیدم»
به گفته یک تن از مردان خانواده، امدادگران تنها یک هفته بعد از زلزله جستجو در ویرانههای ساختمان را آغاز کردند. پدر دیماه را روز ۱۳ فبروری یافتند و مادرش را هم بعد از ظهر فردای آن. امدادگران پس از آن که دیما را نیافتند جستجوها را متوقف کردند. مرد یاد شده با لحن خشمگینی میگوید که به گونه تصادفی، در میان ویرانههای انبارشده توسط ماشینها، دیما را در زیر یک قرآن بزرگ پیدا کرده است: «وقتی قران را برداشتم زیر آن، سر دیما را در میان خاکروبههای انبار شده دیدم.»
روز سه شنبه، اجساد دیماه و پدرو مادرش به دهکده اوبین، محل اصلی اقامت آنها در شمال لاذقیه انتقال یافت. شب همان روز، نزدیکان اجساد را در تاریکی دفن کردند.
مسٔولان میگویند که از ششم فبروری تا کنون اجساد ۱۵۰۰ تن از طریق نقطه مرزی باب الحوا به سوریه انتقال داده شده است.
مادر کلان دیما عبور کامیون حامل اجساد به آن سوی مرز در سوریه را با حسرت نگاه میکند و میگوید دلش میخواهد او هم با آنها برود اما نزدیکانش او را از نزدیکی خط مرزی بر میگردانند و میگویند که در چنین صورتی، محافظت موقتی اش در ترکیه را از دست خواهد داد.
مقامهای ترکیه روز ۱۳ فبروری اعلام کرده بودند که دارندگان حفاظت موقت در ده منطقه زلزله زده در ترکیه مدت شش ماه اجازه دارند به سوریه رفت و آمد کنند بدون آن که محافظت خود را از دست بدهند. این تصمیم فقط چند ساعت قبل از رسیدن خانواده دیما به نزدیکی مرز پایان یافته بود.
مهاجرانی که در ترکیه دفن میشوند
واقعیت آن است که شمار کمی از خانوادههای سوری موفق میشوند اجساد نزدیکان شان را به کشورشان انتقال دهند. بیشتر قربانیان در شهرهای محل اقامت شان در ترکیه دفن میشوند. تا هنگام نوشتن این گزارش رقم قربانیان در زلزلههای ترکیه وسوریه به بیش از ۴۴ هزار تن رسیده است.
مصطفی، مهاجر سوری، پنج عضو خانوادهاش را در گورستان شهر انتاکیا دفن کرده است. عزت، یک مهاجر دیگر، یکی از نزدیکانش را در گورستانی در نزدیکی شهر غازیان تپه به خاک سپرده است.

به گفته یوسف اویس، مسٔول امور دینی در شهر اصلاحیه، میگوید در این شهر دستکم ۱۶۰۰ تن از ترکها و سوریها دفن شدهاند.
نزدیکیهای شام، گروهی از مردان جوان اجساد دیگری را نزدیک پست مرزی میآورند. فراس، مهاجر ۲۹ ساله سوری، که در بلژیک پناهنده است اما خانوادهاش در انتاکیا باقی مانده، بعد از وقوع زلزله، با اولین پرواز به ترکیه آمده است. او میگوید: «وقتی اینجا رسیدم فهمیدم که همه نزدیکانم مردهاند. امروز اجساد شان را اینجا آوردم تا آنها را در سوریه دفن کنند.»
او با نگاهی که به زمین دوخته شده ادامه میدهد: « تلاش میکنم در انتقال اجساد به دیگران هم کمک کنم. بعدتر به بلژیک برخواهم گشت زیرا در ترکیه همه چیزم را از دست دادهام.»