Luzy روستای لوزی از پناهجویانی پذیرایی میکند که منتظر دریافت پاسخ اداره مهاجرت هستند. عکس از : رومن فیلیپ/ مهاجر نیوزportrait
در داخل محوطه شودا (Shuda)، مرکز پذیرایی از پناهجویان، گروهی از جوانان افغان برای وقت گذرانی، کریکت بازی میکنند. نعیم، یک تن از این جوانان که سه ماه پیش به لوزی آمده توضیح میدهد که روستا «جای امنی است.» او قبل از این که به بازیکنان دیگر بهپیوندد به زبان انگلیسی ابتدایی ادامه میدهد: «پورت دولا شاپل در پاریس جای خطرناکی بود. در آنجا هوا هم سرد بود. اینجا مردم واقعأ مهربان هستند.»
حسن عمر حسین، یک پناهجوی سومالیایی ۳۲ ساله، در سال ۲۰۱۱ به دلیل قحطی و جنگ میان دولت و گروههای اسلامگرا، کشورش را ترک کرده است. او بعد از این که از ایتالیا به بلژیک و سپس به آلمان رفت، در آنجا به گونه غیرقانونی با کارهای خورد و کوچک زندگی کرد و بعدتر به فرانسه آمد. شش سال بعد از آغاز مهاجرت طولانی اش، او در پاریس دو ماه را در نزدیکی پورت دولاشاپل در خیمه در بیرون زندگی کرد تا این که روزی پولیس کمپ محل اقامت او را تخلیه کرد. حسن، بعد از این که در چندین مرکز پذیرایی سرگردانی کشید، سرانجام سرو کارش به لوزی افتاد؛ روستایی که جمعیت آن به ۱۹۰۰ تن میرسد.
او لوزی را نمیشناخت و هرگز تصور نمیکرد روزی پایش به اینجا بکشد. حال او به عنوان آشپز در کلیسا کار میکند، عضو تیم فوتبال است و «همگی را در روستا میشناسد.» همه از مسیری که او طی کرده حرف میزنند اما حسن به یاد میآورد که «در روزهای اول چندان هم آسان نبود. وقتی در یک قریه کوچک ناشناس باشی، از خانه بیرون نمیروی.»
حال او پناهندگی به دست آورده، پرچم فرانسه را در اتاقش آویخته و چند کتاب از جمله رهنمای آموزش قوانین ترافیکی را در کتابخانهاش چیده است. روی میز یک نسخه از روزنامه لیبراسیون که با عکس حسن و تیم فوتبالش مزین شده قرار دارد. این روزنامه را همسایههای روبروی حسن برای او اسکن کردهاند.
از ۲۰۱۸ به این سو، در مرکز پذیرایی شودا حدود ۶۰ سرپناه برای مهاجرانی که بیشتر شان افغان، بنگلهدیشی و سوری هستند باز شده است. در روستای لوزی حدود ۵۰ درصد پناهجویان، پاسخ مثبت دریافت میکنند. به گفته آن پوتیبوا، مسئول مرکز، فدراسیون فعالیتهای لائیک منطقه نور(Nevers) هزینه مرکز پذیرایی را به عهده دارد. چهار کارمند مسئول رسیدگی به امور اداری مهاجران هستند اما به گفته او در دوره انتظار برای روند پناهندگی«مشکل جدی برای کارمندان این است که بدون پاسخ اداره پناهندگی، نمیتوان کاری برای مهاجران انجام داد.»
برای سمیرا نبی زاده، همسر و دخترش که از حاکمیت طالبان در افغانستان فرار کردهاند، روستای لوزی، که در میان مزارع وسیعی موقعیت دارد، محل «آرامش بخشی است» که آنها را از گذشته پر از نشیب و فراز شان جدا میکند. سمیرا، که در اینجا یک کودک پسر را هم به دنیا آورده به یاد میآورد: «لحظات آخری که ما در افغانستان گذراندیم سخت ترین لحظات زندگی ما بود. ما به جایی نیاز داشتیم که در آن احساس امنیت کنیم. ما دیگر شبها، صدای شلیک گلوله و یا انفجار را در اینجا نمیشنویم. اینجا برای ما عالی است.»
از هنگام ایجاد مرکز پذیرایی، ساکنان روستا برای سهولت زندگی مهاجران در محل دست به کار شدهاند. انجمن مهمان نوازی لوزی هر هفته کارگاهی را برای دیدار مهاجران با ساکنان روستا برگزار میکند. فدا و عمر، دو مهاجر افغان برای اولین بار در این کارگاه شرکت میکنند اما نویان، زن مهاجر بنگله دیشی، دو فرزندش و لیلی، مادر کونگویی با دو دختر و پسرش، از آشنایان قدیمی انجمن هستند.
از هنگام ایجاد مرکز پذیرایی، ساکنان روستا برای سهولت زندگی مهاجران در محل دست به کار شدهاند. انجمن مهمان نوازی لوزی هر هفته کارگاهی را برای دیدار مهاجران با ساکنان روستا برگزار میکند. فدا و عمر، دو مهاجر افغان برای اولین بار در این کارگاه شرکت میکنند اما نویان، زن مهاجر بنگله دیشی و دو فرزندش و لیلی، مادر کونگویی با دو دختر و پسرش، از آشنایان قدیمی انجمن هستند.
فدا و عمر با ژان دوله، از اعضای انجمن دومینو بازی میکنند، بدون آن که زبان را بدانند. فقط چند کلمه کافیست تا با هم آشنا شوند. ژان میگوید: « ما زمینه را برای روابط اجتماعی میان مهاجران آماده میکنیم زیرا میدانیم که ایجاد این رابطه دشوار است.»
چندین انجمن در لوزی فعالیت دارند و تلاش میکنند محافل شبانهای را برای مهاجران برگزار کنند. در برخی از این محافل شبانه، مهاجران یک کشور غذا تهیه میکنند و برای دیدن فیلمی گرد هم میآیند. کورالین پوتیه، از انجمن کصبح میگوید که در یکی از این شب نشینیها یک زن مهاجر به او گفت: «مثل این که در کشور خودم باشم.» او میگوید این جمله، بهترین قدرشناسی از سوی مهاجران است: «گاهی آنها ما را با ترانهها و رقص کشورهای شان آشنا میکنند و با هم تبادل نظر میکنیم. گاهی افرادی از روستاهای مجاور هم به این شبنشینیها میآیند.» به گفته ژان دوله، هفته دوبار زبان فرانسوی نیز توسط داوطلبان، در مکتب ابتدایی روستا به مهاجران آموزش داده میشود.
شهرداری لوزی که از سال ۲۰۱۴ این روستا را «سرزمین پذیرایی» اعلام کرده یک لحظه هم در برابر تصمیم ایجاد مرکز پذیرایی از مهاجران تردید نشان نداد. به گفته خانم پوتیبوا، حال «مرکز در تمامی فعالیتهای روستا سهم دارد» زیرا خارج از جنبه انسانی، پذیرایی از مهاجران ارزشی گرانبها برای روستایی به شمار میرود که از چهل سال به این سو با پدیده ترک ساکنان از محل روبروست. به کمک مرکز، ساختمان اقامت مهاجران به جای تخریب، نوسازی شد نیروهای مکاتب روستا برای پذیرایی از فرزندان مهاجران افزایش یافت. ژوسلین گرن، شهردار زولی معتقد است که جوانان مهاجر میتوانند برای شغلهایی استخدام شوند که کسی حاضر نیست آن را بپذیرد.
بی دلیل نیست که وقتی حسن، مهاجر سومالیایی درخواست کاری فرستاد، دو هفته بعد از سوی هوتل، کرپ فروشی، سگرت فروشی یا اره سازی به او پیشنهاد کار دادند. کریستین اولوال شری، مالک کرپ فروشی میگوید: « ما به یک آشپز احتیاج داشتیم و هنوز هم به کارگر نیاز داریم.» مهاجرانی که هنوز پاسخ مثبت دریافت نکردهاند در کارهای داوطلبانه سهم میگیرند و در برابر آن از حوض آب بازی و تکت سینمای رایگان استفاده میکنند.
با این حال، از میان دهها پناهجو، آنانی که موفق شدهاند زندگی جدیدی را در لوزی آِغاز کنند تعداد شان اندک است. شغلهای پیشنهاد شده در بیشتر موارد با تخصص مهاجران یا انتظارات آنها مطابقت ندارد. رضا، یک مهاجر افغان که در ۲۰۱۸ به لوزی آمده در بخش ساختمانی کار میکند: «من جوان هستم و میتوانم این کار مشکل را انجام بدهم اما نه برای همیشه. فکر نمی کنم تا آخر در لوزی باقی بمانم.»
اعضای خانواده ال الوزی نیز که سوری هستند و درست یک هفته قبل پناهندگی دریافت کردهاند میگویند تصمیم گرفتهاند روستا را ترک کنند. محمود، مرد خانواده میگوید: «همسرم میخواهد تحصیلاتش را در بخش حقوق ادامه بدهد. من هم میخواهم در بخش حقوق بشر کار کنم. در اینجا غیر ممکن است.» سمیرا نبی زاده هم با این خانواده همنوا است: «اینجا دانشگاه نیست و ما نمیتوانیم به درس ادامه بدهیم.»حتی برای آموزش زبان فرانسوی نیز مهاجران باید با قطار، یک ساعت و نیم دورتر از روستا، به نور بروند. برای بازگشت، آنها باید دو سه ساعت انتظار بکشند تا قطار بیاید.
برنامه پذیرایی از مهاجران در لوزی که امروز موفقیت آمیز به نظر میرسد در آغاز با مخالفت برخی از ساکنان روبرو بود. به گفته شهردار، تعدادی از مخالفان، جلسه اعلام برنامه را اخلال کردند و میگفتند که مهاجران «دزدان» و «تجاوزگران جنسی» هستند. خشونت بیش از حد این گروه باعث شد که دیگران آن ها را از جلسه اخراج کنند. حال شهردار لوزی از موفقیت برنامه پذیرایی و از این امر خوشحال است که برخلاف شهرها و مناطق دیگر، روستای او در برابر مخالفتها کوتاه نیامد. او میگوید: «وقتی چنین برنامهای داشته باشید، باید با کمک همه دست اندرکاران همه چیز را به گونه جدی آماده کنید. کوچکترین خلایی نباید وجود داشته باشد.»